علم لا یتناهی

دانستنی های علمی,شخصیت های برجسته ی علمی,مقالات علمی...

علم لا یتناهی

دانستنی های علمی,شخصیت های برجسته ی علمی,مقالات علمی...

سلول انسانی

دید کلی

چون سلول قادر است همه اعمال یک موجود زنده را بطور کامل انجام دهد، بنابراین به عنوان واحد حیات محسوب می‌گردد. ولی از آنجا که همه بافتها و ارگانهای بدن از اجتماع سلولها تشکیل شده ، بطور مرسوم سلول را واحد ساختمان بدن نامیده‌اند. ماده حیاتی تشکیل دهنده سلول را پروتوپلاسم (Protoplasm) می‌نامند که عمده قسمت آن غیر ازهسته ی سلول ،سیتوپلاسم ، محتویات هسته (Karyoplasm) می‌باشد. پروتوپلاسم بوسیله غشایی از محیط اطراف جدا شده است که آن راغشای سلولی یا cell membrane می‌نامند. پروتوپلاسم ازآب، الکترولیتها ، املاح و ماکرومولکولهای آلی مانندپروتئینها،پلی ساکارید ها،لیپیدها واسید های نوکلئیک تشکیل شده است که محیط و بستر مناسبی را برای فعالیتهای سلول فراهم می‌کند.
ارگانلها
organelles ، ساختمانهای تخصص یافته‌ای هستند که اعمال مختلفی را هدایت می‌کنند و در داخل سیتوپلاسم پراکنده‌اند. در گذشته ، سیتوپلاسم منهای ارگانلها را محلولی بی‌شکل محسوب می‌نمودند و آنرا سیتوزول (مایع سلولی Sytosole) می‌نامیدند. استفاده از تکنیکهای پیشرفته بیانگر آن است که سیتوپلاسم سلول حاوی شبکه بسیار ظریف و پیچیده‌ای از الیاف باریک microtrabecular می‌باشد که همراه اجزای محلول آن در مجموع ماتریکس سلولی (cytomatrix
) نامیده می‌شود. ساختمان و عملکرد ارگانلهای سلولی عبارتند از:

غشای سلولی

غشای سلولی ساختمانی است به ضخامت 7 تا10 نانومتر که محدوده سلول را معین کرده و به عنوان سدی انتخابی ، مبادله مواد بین سلول و محیط اطرافش را کنترل می‌کند. بنابراین اولین نشانه آسیب سلولی ، متورم شدن سلول می‌باشد که در اثر ازبین رفتن قدرت انتخابی غشا و هجوم مواد به داخل سلول بوجود می‌آید. غشای ساختمانی است لیپوپروتئینی یعنی بطور عمده ازلیپیدها وپروتئینهاتشکیل شده ، با وجود این ، مقدار کمی کربوهیدراتهانیز در ساختمان آن شرکت دارد.

ریبوزوم‌ها (Ribosomes)

 

 ریبوزومها ذرات بسیار کوچک و متراکمی با ابعاد 15 تا 25 نانومترند که عمدتا از 7RNA و مقداری پروتئین ساخته شده‌اند. از نظر ساختمانی از دو زیرواحد کوچک و بزرگ تشکیل شده‌اند که هر دو زیرواحد در هستک ساخته شده‌اند و جهت شرکت درپروتئین سازی به سیتوپلاسم منتقل شده‌اند.

 

هسته سلول

هسته ساختمانی است گرد یا بیضوی به ابعاد

5 تا 10 میکرون که همه سلولهای بدن بجزگویچه های قرمز حاوی هسته می‌باشند. اغلب سلولها دارای یک هسته ، برخی دارای دو هسته (سلولهای کبدی) و معدودی دارای هسته‌های متعدد می‌باشند (سلولهای عضله مخطط). شکل و موقعیت هسته در هر سلول بستگی به شکل سلول دارد. هسته همه فعالیتهای حیاتی سلول از قبیل سنتز پروتئین ،تقسیم ، تمایز و رشد سلولی را کنترل می‌کند. هسته از نظرساختمانی از سه قسمت غشای هسته ،کروماتین وهستک تشکیل شده است.

شبکه آندوپلاسمی

 شبکه ی آندوپلاسمی بامیکروسکوپ الکترونی به صورت وزیکولهای پهن یا لوله‌های پهن و دراز منشعب و مرتبط با هم شاهده می‌گردند. این لوله‌ها و وزیکولها شبکه بهم پیوسته و وسیعی را در داخل سیتوپلاسم بوجود می‌آورند که به دو صورت صاف (SER) و دانه‌دار (RER) دیده می‌شود. شبکه آندوپلاسمی صاف فاقد ریبوزوم در سطح خود می‌باشد و با داشتن آنزیم های خاص وظایفی از جمله متابولیسم لیپیدها ، خنثی‌سازی سموم و ذخیره کلسیم را بر عهده دارد. شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار ، دارای ریبوزوم در سطح خود می‌باشد. بنابراین در پروتئین سازی دخالت دارد.

دستگاه گلژی

 دستگاه گلژی، از کیسه‌ها و واکوئلهای پهن محدبی تشکیل شده که بطور موازی روی هم چیده شده‌اند. منحنی بودن کیسه‌های تشکیل دهنده دستگاه گلژی باعث می‌شود که این ارگانل از نظر شکل ظاهری دارای یک سطح محدب (cis) و یک سطح مقعر (Trans) باشد. گلژی معمولا در بالای هسته قرار دارد، ولی جایگاه آن در سلولهای مختلف ممکن است متفاوت باشد. وظیفه گلژی شرکت در پروتئین سازی با همکاری شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار می‌باشد. پروتئینهای ساخته شده در شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار ، توسط وزیکولهای حامل به دستگاه گلژی منتقل می‌گردند. چون وزیکولهای حامل به سطح محدب گلژی اتصال می‌یابند، سطح محدب گلژی را سطح سازنده نیز می‌نامند. در پروتئینهای منتقل شده به دستگاه گلژی ، تغییرات زیر به عمل می‌آید:

  • بریده شدن قطعات اضافی از مولکولهای اولیه
  • افزوده شدن مواد قندی
  • افزوده شدن سولفات
  • افزوده شدن فسفات
  • تغلیظ و بسته‌بندی

این تغییرات ضمن عبور از کیسه‌های متعدد گلژی انجام می‌گیرد و عقیده بر این است که کیسه‌های گلژی از نظر محتویات آنزیمی متفاوت‌اند. پروتئینها پس از بدست آوردن فرم نهایی خود به صورت گرانولهای محصور شده در غشا از سطح مقعر گلژی خارج می‌شوند. به همین دلیل سطح مقعر گلژی را سطح ترشحی نیز می‌نامند.

لیزوزومها

 لیزوزوم ها با میکروسکوپ الکترونی به صورت گرانولهای متراکمی مشاهده می‌شوند که 0.5 تا 0.05 میکرون قطر دارند و بوسیله غشا محصور شده‌اند. لیزوزومها حاوی تقریبا 50 نوع آنزیم می‌باشند که همه آنها در PH اسیدی فعالند. بنابراین لیزوزوم دستگاه گوارش سلول محسوب می‌شود و قادر به هضم مواد خارجی وارده به سلول و ارگانلهای فرسوده شده می‌باشند.

میتوکندری

 میتوکندری ارگانلی است گرد یا میله‌ای که ابعاد آن 0.5 تا 1 میکرون می‌باشد. به عنوان مرکز مولد انرژی سلول می‌باشد که قادرند انرژی شیمیایی نهفته در مواد آلی مختلف را به انرژی قابل استفاده سلول یعنی آدنوزین تری فسفات (ATP) تبدیل نمایند. بنابراین هرچه مصرف انرژی سلول بیشتر باشد، اندازه میتوکندری‌ها بزرگتر و تعداد آنها بیشتر خواهد بود و برعکس. حتی در درون سلول میتوکندریها در بخشی از سلول قرار می‌گیرند که نیاز به انرژی جهت انجام فعالیت بیشتر باشد.
میتوکندری بوسیله دو غشای بیرون و درونی محصور شده که غشای بیرونی صاف ولی غشای درونی دارای چینهای تیغه مانندی است که "کریستا" (
crista) نامیده می‌شود و فضای بین دو غشا را "فضای بین غشایی" و فضای محدود شده بوسیله غشای درونی را "ماتریکس میتوکندری" می‌نامند که محتوی پروتئین ،DNA،گرانولهای ریز و متراکمی مملو ازکلسیم،منیزیم ، فسفات و ساختمانهای ریبوزوم مانند می‌باشد.

پراکسی‌زوم

 پراکسی‌زوم در گذشته میکروبادی Microbody نیز خوانده می‌شدند. ارگانلهایی هستند شبیه لیزوزومها که حاوی آنزیمهای هیدروکسی اسید اکسیداز ، O - آمینو اکسیداز وکاتالاز می‌باشند که دو آنزیم اولی در تولید پراکسید هیدروپن H202 دخیلند و آنزیم

 کاتالاز سبب تجزیه آن به آب واکسیژن می‌شود. با توجه به فراوانی آنزیم کاتالاز در پراکسی‌زومها ، عقیده بر این است که سلولها را از اثرات سمی H2O2 حفظ می‌کنند که در سلولهای کبدی و کلیوی به تعداد فراوان یافت می‌شوند. منشا این ارگانل به عقیده بعضی ، شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار و به عقیده برخی دیگر شبکه آندوپلاسمی صاف می‌باشد.

سانتریولها

سانتریولها  به صورت دو ساختمان میله‌ای کوتاه و عمود بر هم در مجاورت هسته ی سلول قرار دارند و با سیتوپلاسم اطراف خود "سانتروزوم" نامیده می‌شود که قبل از تقسیم سلول همانندسازی می‌کنند و به قطبین سلول مهاجرت کرده و در دو سر دوکهای تقسیم قرار می‌گیرند. هر سانتریول ، استوانه‌ای است به قطر 0.2 میکرون و به طول 0.5 میکرون که دیواره آن از 9 سری میکروتوبول سه‌تایی تشکیل شده است. سانترویولها برای تشکیل مژه و تاژک ضروری‌اند. ارگانلهایی که تاکنون مورد بحث قرار گرفتند، همگی به‌وسیله غشا محصور شده‌اند، ولی ارگانلهایی نیز وجود دارند که فاقد غشا هستند و شامل میکروتوبولها ومیکروفلامینتها می‌باشند.

اجزای غیر زنده سلولی

اجزای غیرزنده سلولی ، بطور عمده شامل مواد غذایی ذخیره ‌شده ، شامل پروتئینها ،چربیها ،گلیکوژن و پیگمانها مثل ملانین و مواد زاید انباشته شده در داخل سلول می‌باشند.


منبع:دانشنامه ی  رشد

 

 

امور خود را با نام خداوند آغاز کنیم

                                                                                                                                                                                             بسم الله الرحمن الرحیم

همواره توصیه شده است که امور خود را با نام خداوند آغاز کنیم. چنان‌که ما اکنون این متن را با نام خدا آغاز کرده‏ایم. شاید بر حسب

 

عادت برخی از کارهایمان را به این نحو آغاز کنیم. اما از آنجا که قصد نداریم در سطح پوسته امور متوقف شویم و وسعت آگاهی‌مان به دامنه

 

عادات و شرطی‏شدگی‌هایمان محدود باقی بماند، سعی می‌کنیم با جستجوی در ورای قالب‌های شرطی‌شدگی‌های افکارمان به سمت درک

 

بیشتری برویم.

‌‌این نگاه از روی تردید در قبول این حکمت نیست چون آن‌را بالاتر از تأیید خود می‌دانیم, بلکه از این دیدگاه است که معتقدیم

 

چیزی بیشتر از آنکه می‏دانیم، در عمق این حکمت به ظاهر ساده و عادت شده وجود دارد. پس سعی می‏کنیم، قدمی هر قدر کوچک به

 

سمت کشف این معنا برداریم.

‌‌آغاز چه معنایی دارد؟ آغازها چه اهمیتی دارند؟ چرا قرین کردن آغازها با نام خدا بایسته است؟

‌‌آغاز هر چیزی مانند لحظه انعقاد نطفه آن است. آیا این‌طور نیست که در نطفه هر چیزی تمامی آن چیز نهفته است؟ همان‌طور که درختی

 

کامل در یک بذر وجود دارد و انسانی کامل در یک سلول نطفه؟ پس آیا نمی‌توان گفت لحظه شکل‏گیری نطفه هر کار، لحظه رقم خوردن

 

تمامیت آن است؟ و اگر این‌طور است، آیا آغازها اهمیت بسیار ندارند؟ اگر این اهمیت را بپذیریم، آیا نبایستی از لحظه آغاز

 

هرکاری، جهت رقم زدن بهترین سرنوشت برای آن استفاده کنیم؟ و حال اگر بخواهیم از این بهترین پیروی کنیم، آن‌را کجا

 

بیابیم و چگونه در مسیر دست‏یابی به آن قرار گیریم؟

‌‌در جستجوی این بهترین، بزودی متوجه می‌شویم که این پرسش از قبل پاسخ داده شده است. هستی، بهترین الگو برای هر چیز و از

 

جمله آغازها است. پس بهتر است برای یافتن کامل‏ترین الگوی آغاز کردن امور، از «آغاز هستی» تعلیم بگیریم.

‌‌تمام ادیان الهی و بسیاری از دیدگاه‏های باطن‏گرا بیان می‌کنند که در آغاز هستی تنها آفرینش‌گر بود، و او با نام بزرگ خود هستی را آغاز کرد

 

که در دیدگاه‌های متعدد به نام‌هایی مانند اسم اعظم, صوت الهی, سرّ بزرگ و... خوانده می‌شود.

‌‌اگر از این دیدگاه به موضوع نگاه کنیم به نظر می‏رسد بیان نام خداوند در آغاز کارها، تکرار نمادین همان واقعه نخست ابتدای هستی باشد و

 

تعلیم آغاز کردن کارها با نام خدا، شبیه‏سازی کوچکی از «لحظه آغازین خلقت» در ابتدای تمامی امورمان است. ‌‌گویی با این آغاز

 

نمادین سعی می‏کنیم خود را با روند هستی پیوند دهیم، و در جریانی همسو با روند آفرینش قرار بگیریم. عمل ما بیانگر چنین پیامی است:«من

 

با هستی هماهنگم، من هم اعمالم را با الگو گرفتن از تولد هستی شروع می‏کنم، با همان کلامی که خلقت را به وجود آورده امور را آغاز می‌کنم و

 

با تکیه به همان نامی که همه چیز را متحقق کرده قصد خود را به سوی تحقق می‌برم.» و انعکاس این عمل همسو با هستی، چیزی جز همراهی و

 

حمایت از جانب جریان هستی نیست.

‌‌آیا آغاز امور با نام آفریننده هستی، و توجه ما به آن آغاز نخستین که تنها آغاز حقیقی است، قصد ما را بیشتر در تماس و هماهنگی با روند هستی

 

قرار می‌‏دهد و یا آغاز کردن با نام خودمان و یا نام دیگری؟ حتی اگر خود و دیگر اجزا هستی را انعکاسی از وجود خداوند بدانیم، آغاز با نام

 

غیرخدا مانند سعی در روشن کردن اتاقی تاریک با تصویر آتش است.

‌داستان تولد هستی به ما می‏گوید که تنها آغاز حقیقی، آغازی است که با نام آفرینش‌گر باشد. هر شروع دیگری با جریان آفرینش و

 

حیات در ناهماهنگی است، از حمایت هستی برخوردار نیست، و سرنوشت آن نیز قطعاً دارای نارسایی‌‏هایی خواهد بود.

خداوند هستی را با نام خود آغاز کرد، وحی را با نام خود آغاز کرد و خود بیان می‏کند که ابتدا و انتهای هر کار است1. او از طریق بیان

 

این آیات (نشانه‌ها) به ما پیام می‏دهد که با اندیشه در آنها طریق درست آغاز کردن را بیاموزیم و به آنچه آموخته‌ایم عمل کنیم. پس با نام

 

خدا آغاز می‏کنیم که بالاترین کلمات است2.

 

 

  پی‏نوشت:

 

 1 - هوالاوّل و الاخر

 

2 – کلمهٌ ا... هی العلیا